حذف یکی از نمایندگان مجلس...

به نام خداوند بخشنده و مهربان 

سلام ... 

صبح امروز وقتی از درب منزل بیرون میومدم با حالی خوب از این همه جشن و سرور  

که دیشت تو تلوزیون دیده بودم و صحبت های باحال آقای شهردار که از برنامه پارک  

ملت دیدم و شادابی برنامه های صبح رادیو که واقعا سر حالم کرده بود و ایشالا بعد انتخابات هم ادامه داشته باشه ... با کلی شادابی و عرق ملی داشتم آهنگ شادروان  

محمد نوری (ما برای ........ خون دلها خورده ایم...)زیر لب زمزمه میکردم که با صحنه  

ناراحت کننده ای برخورد کردم...قبل اینکه صحنه ای که دیدم رو شرح بدم تا کمکم کنی تو این قضاوت باید بگم که یکی از شاخص هایی که باید یه نماینده مجلس داشته باشه  

فهیم بودنش هست و بصیرتش که بتونه با فهمش آینده رو و رفلکس مردم رو نسبت به عقاید و کارهاش رسد کنه و برای هرکار و هر موضوع بهترین راه حل و پیشنهاد رو بکار بگیره... 

حالا میریم سر صحنه ای که سر صبح با اون حال خوش دیدم و ناخوش شدم... 

در رو که باز کردم از لای در کلی برگه تبلیغاتی هوار شد رو لباسام... 

با پام اونارو به کناری زدم تا بتونم رد شم... 

وقتی اومدم تو کوچه یکی از این برگه ها نظرم رو جلب کرد که عکس یک خانوم روش نقش بسته بود...زیرش نوشته بود ...حمایت از بازاریها!!! 

قسمت ناراحت کننده این ماجرا اونجا بود که عکس پرچم ایران رو بالای اون چاپ کرده بودند با کلمه الله که از مقدس ترین اسمها و زیبایی پرچم ماست...وقتی سزم رو بلند کردم دیدم کل کوچه با حالت نامنظمی پرشده از پرچم ایران که وسطش عکس نماینده ای پاپ شده... و ماشین و موتور و آدما بی تفاوت از روشون رد میشن...وقتی به یکی از اونا گفتن آخه این چه کاریه سرشو با ناراحتی تکون داد و رد شد.. 

پیش خودم اسم اون نماینده رو که به چشم میخورد رو به عنوان یه نماینده حذف کردم. 

چون نمایینده ای که فهیم نیست و برای رسیدن به بهارستان از هر راهی استفاده میکنه و حرمت پرچمی که میخواد زیر اون پرچم خدمت کنه واسش مهم نیست و فقط یه طرح برای تبلیغاتشه حتما بعد از انتخاب شدن من هم واسش مهم نیستم...اونکه قبل از انتخاب شدن مثال من واسش مهم نیست بعد از انتخاب شدن خود من هم واسش مهم نیستم.پس صبح امروز یکی از این نماینده ها حذف شد از نظر من... 

راستی اینو یادم رفت بگم( البته یه شوخیه)( بازاریها ازشون حمایت نمیشه اینجورین وای وای از روزی که ازشون حمایت شه...) اینارو نگفتم که خدای نکرده حاشیه سازی کرده باشم یه جور انتقاد و گلگی بود از اونایی که به هر قیمتی سقف بهارستان رو ترجیح میدن ...ماها تو دفترای مشقمون اسم الله که میومد ۳ تا نقطه میگذاشتیم که مبادا یه موقع بیفته زمین یا یا یا...و وقتی این پرچم ها رو رو زمین میدیدم که زیر پا لگد میشه حالم خیلی بد شد و تا اونجا که توان داشتم اونها رو از رو زمین جمع کردم...ما برای ....... خون دلها خورده ایم...حالا تو که خوندی این شرح حال رو قضاوت کن این موضوع رو... نظر ها آزاد و بدون تایید پخش میشه...