پسری با کفش های کتانی

تمرین سانسور نکردن حرف دل

پسری با کفش های کتانی

تمرین سانسور نکردن حرف دل

ای دل دیگه بال و پر نداری ...

ای دل دیگه بال و پر نداری داری پیر میشی و خبر نداری... 

انگار همین دیروز بود که چشمم به دست دایی ،شوهر خاله و اسم و رسم دارای فامیل بود که ببینم چقدر اسکناس واسه عیدی آماده کردن...و کلی ذوق لباس نو داشتم ، یه شلوار لی با یه 

جیب پر پول نو...یه تیشرت که مارک پشت گردنش از نویی گردنم رو میزد.و بوی نویی که داشت دماغم و حال میاورد...وارد چرییات و عشق و حال هاش نمیشم که مهمون بودی یا مهمون خونتون بود میشد انجام داد...بوی آجیل و میوه و بوی دود سیگار دایی بزرگه که با بوی خیار قاطی شده  

تا ۳ ساعت بعد رفتنشون تو فضا پر بود هم که جای خود...امسال همون پسر با یه شلوار لی  

با یه جیب پر پول کهنه چند تا بچه چشم به دستش داشتن که چند تا اسکناس آماده کرده .. 

بچه داداش بچه باباش خلاصه...دیگه کسی حق نداره تو خونه سیگار بکشه آخه مامان بابا سنشون بالاست...تا سومین روز عید از هیچ مهمونی خبری نبود..بجز داداش و زن داداش و میدونی دیگه..چی بسر عید اومده؟شاید فقط واسه من اینجوریه!!!خیلی سخته صدای آشناهاتو از پشت اس ام اس بشنوی..همه اینا یه لحظه از جلو چشم رد شد..بعد سومین روز عید هم...خیلی سازمان یافته و قراردادی یکی یکی فامیلا اومدن و کمتر از ۱ ساعت و یک جمله (باید خونه فلانی هم بریم!!!) زحمت دادیم... اسکناس تبدیل به سکه شده (این تنها رسمیه که برگشته به حالت اصلی زمان قدیم!!) خدایا کاش یکی از همین شبای عید خواب یکی از عیدای قدیم رو ببینم.. خیلی دلم تنگ شده واسه اون روزای بی درد.. بی درد پا واسه ماما بی درد کمر واسه بابا...خنده های از ته دل ... توجه های بی ریا!!!بعد همه این حرفا یه سر به شناسنامم زدم! اوووه خیلی از اون سالا گذشته دادا...یه سال دیگه هم روش چقدر زود گذشت!بچه گی که هیچ جوونی هم داره میپیچه به بازی و بازم هیچ!!!عیدت مبارک تو که تا اینجای حرفامو خوندی اگه بچه ای دقیقه به دقیقشو بنویس اگه بزرگی واسه دقیقه به دقیقش احترام بزار و لحظه ای اشک واسه نبودش..مثل من مثل هرکی که نه افسوس گذشته بخوره، بلکه مثل کسی که آینده هم نمیتونه شادش کنه..لحظه ای اشک شوق واسه داشتن گذشته ای شاد بریز..انگار عید مثل محرم افتاده تو زمستون...!!! بارون میاد برف میاد و آسمون هم اشک شوق واسه قبلنا و آفتاب عید میریزه...خدایا عوض کن حالمو تو سال جدید که فقط تو میتونی و حال من در گرو حال جمعیه که میدونم حالشون خیلی خوش تر از امسال بوده...آمین!!!خدایا کاش بجای اینکه واسه تحویل سال میکروفن رو جلوی لوله توپ ببرن تا صدا شلیکش سال جدید رو نوید بده! بلندگو رو ببرن جلو دهن بلبل!!!خلاصه سالی که نکوس جوجه رو آخر پاییز پای لرزش میشینن!!!عید با همه غما و شادیهاش مبارک همین که خانوادم در کنارم هستن خوشحالم.. واسه بابای دوستم هم دعا کنید که سال تحویل رو تو کما بوده!اگه این متن رو میدادم اون مینوشت چیا که نمینوشت!ایشالا خوب شه بابات...

نظرات 4 + ارسال نظر
دنیز چهارشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:05 ب.ظ

علیرضاجان من رهاروخیلی خوب میشناسم اخه توراه شناخت رها شخصیت خودم روگم کردم تا رهاروشناختم من عاشق رها هستم نه به خاطر چهره اش نه بخاطرتیپش نه بخاطر این چیزا من از ادمایی خوشم میادکه خاص باشن من خودم ادم مغروری بودم که بخاطر رهاغرورم روشکستم حالا عاشق کسی شدم مثل خودم مغرورازادمایه مغرورخوشم میاد نمیدونم متوجه منظورم میشی یانه

ناخلف شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:01 ق.ظ http://b-namoneshon.blogsky.com

عید امسالم با عید سالای دیگه زیاد فرقی نداشت به جز اینکه من بزرگ تر شدم و متاسفانه خیلی از چیزها رو میبینم و میشنوم. ولی با این وجود به یه دلیلی که خودم هم نمیدونم چیه حس عید نبود هیچ.

ناخلف شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:02 ق.ظ http://b-namoneshon.blogsky.com

پست های بین خرداد۸۹ تا اسنفد۹۰ پاک شده؟ چرا؟

ناخلف شنبه 12 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:11 ق.ظ http://b-namoneshon.blogsky.com

ایشالله همه بابا مامان ها سالم و سلامت باشن و سایشون روی سرمون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد